×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

هرجا که دلیل راه برد

× حقیت و چیستی جهان! انسان! و ...! و هدف و سرانجامی آن
×

آدرس وبلاگ من

dalil.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/tanyaitanya

قانون دوم ترمودینامیک وجود خدا را اثبات میکند

در زیر، پروفسور"جان اِم. سیـمبـالا"، استاد مکانیک دانشگاه "پنسیلوانیا"ی آمریکا، وجود خدا را از طریق اصل "اِنتروپی" یا "قانون دوم ترمودینامیک" اثبات می کند.

این مقاله، در کتاب زیر نیز به طبع رسیده است:                                                                 "در شش روز: چرا پنجاه دانشمند به آفرینش [الهی] ایمان دارند"؛ ویراستار: "جان اِف. آشتون"، انتشارات  Master Books، Green Forest، Copyright 2000.

-------------------------

Does the Second Law of Thermodynamics Prove the Existence of God?

- by John M. Cimbala 
Professor of Mechanical Engineering 
The Pennsylvania State University

آیا قانون دوّمِ تِرمودینامیک وجود خدا را اثبات می کند؟ 

 در این مقالۀ کوتاه، بنده به اختصار، نظرات خود را دربارۀ قانون دوم ترمودینامیک بیان میدارم، و اینکه چرا بنده بر این باورم که {این قانون} به وجود آفریدگار اشاره دارد:

 به عبارت دیگر، در سیستم های بسته، همواره میزان بی نظمی، با زمان، افزایش مییابد. طبیعتاً، همه چیز از نظم و ترتیب به آشفتگی، یا از یک حالت "انرژی دسترس پذیر" به حالتی با "انرژی دسترس ناپذیر"تر پیش میرود.

 این هم مثال خوبی در این زمینه: سرد شدن یک فنجان قهوۀ داغ در یک اتاق عایق.                      مقدار کل انرژی در داخل اتاق ثابت می ماند (که در هماهنگی با قانون اول ترمودینامیک است). انرژی از دست نمی رود، بلکه صرفاً (در قالب گرما) از قهوۀ داغ به هوای سرد منتقل می شود؛ و هوا را کمی گرم می کند. وقتی قهوه داغ است انرژی دسترس پذیر وجود دارد، آن هم به دلیل اختلاف دما میان هوا و قهوه.                                                                            با سرد شدن قهوه، انرژی دسترس پذیر به آرامی به انرژی دسترس ناپذیر تبدیل می شود. در نهایت، هنگامی که قهوه به دمای اتاق برسد اختلاف دمایی میان قهوه و هوا وجود ندارد. یعنی کل انرژی در حالت دسترس ناپذیر قرار دارد. این سیستم بسته(که شامل اتاق عایق و قهوه]ی داغ در حال سرد شدن[ است) از نظرفنّی دستخوش چیزی قرار می گیرد به نام "مرگ گرما". حال، این سیستم، سیستمی است "مرده"؛ زیرا نمیتوان کار بیشتری انجام داد؛ دلیلش هم اینست که دیگر انرژی دسترس پذیر وجود نخواهد داشت. قانون دوم میگوید که عکس این قضیه ناممکن است! فنجان ِ قهوۀ هم دما با اتاق، خود به خود گرم نمیشود، زیرا این امر نیازمند تبدیل "انرژی دسترس ناپذیر" به "انرژی دسترس پذیر" است.

حال، کل کیهان را به عنوان یک سیستم بستۀ عظیم در نظر بگیرید. ستارگان همانند فنجان قهوۀ داغ هستند و در حال سرد شدن ِ(آن هم با رها کردن انرژی خود به داخل فضا). ستارگان ِ داغ موجود در فضای سردتر، جلوه ای هستند از حالت "انرژی دسترس پذیر" (درست مانند قهوۀ داغ موجود در اتاق).  با این حال، قانون دوم ترمودینامیک مستلزم آن است که این "انرژی دسترس پذیر"، به طور مداوم به "انرژی دسترس ناپذیر" تغییر کند. در قیاسی دیگر، کل کیهان مانند ساعت شمار ِ کوکی عظیمی است که زمان آن رو به پایان است و "انرژی دسترس پذیر" خود را از دست می دهد. از آنجا که انرژی بطور پیوسته از حالت "دسترس پذیر" به "دسترس ناپذیر" تغییر میکند، باید در آغاز، کسی به آن انرژی دسترس پذیر داده باشد! (یعنی کسی می باید در آغاز، ساعت شمار ِ جهان را کوک کرده باشد.) چه کسی یا چه چیزی توانسته است در وهلۀ اول، انرژی را در حالتی دسترس پذیر به وجود آورده باشد؟ تنها کسی یا چیزی [قادر به انجام این کار بوده است] که در بندِ قانون دوم ترمودینامیک نبوده باشد. تنها، خالق ِ قانون ِ دوم ِ ترمودینامیک میتواند در بندِ قانون دوم ترمودینامیک قرار نگیرد،  و در وهلۀ اول، انرژی را در حالتی دسترس پذیر آفریده باشد.

با گذشت زمان (با این فرض که همه چیز درست به همین منوال ادامه خواهد داشت)، "انرژی دسترس پذیر" در کیهان نهایتا به "انرژی غیر قابل دسترس" تبدیل می شود. در چنین حالتی می گویند که کیهان دچار مرگ گرما شده است، درست مانند قهوه و اتاق. جهان کنونی، آنگونه که ما آن را می شناسیم، نمی تواند برای ابد باقی بماند. بعلاوه، تصور کنید که داریم در جهت عکس زمان، به گذشته بر میگردیم. از آنجا که انرژی کیهان بطور مداوم از حالت دسترس پذیر به حالتی با دسترس پذیری کمتر، تبدیل می شود، هر چه فرد بیشتر به عقب برمی گردد، انرژی کیهان، دسترس پذیرتر می شود. مجدداً، با استفاده از قیاس ساعت، هرچه بیشتر به عقب برگردیم ، ساعت بیشتر کوک خواهد شد. اگر به اندازۀ کافی، به عقب برگردیم، ساعت کاملاً کوک خواهد شد. بنابراین، عُمر کیهان نمیتواند ازلی و بینهایت باشد]نقطه آغازی نداشته باشد[. بلکه تنها میتوان نتیجه گرفت که جهان آغازی داشته است. و آن آغاز، باید معلول کسی یا چیزی[باشد که دارای علمکردی] خارج از قوانین شناخته شدۀ ترمودینامیک باشد.

منبع:

http://www.personal.psu.edu/jmc6/second_law.html

دوشنبه 29 تیر 1394 - 12:41:27 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم